ارتباطات بین فرهنگی

محمدحسین آشنا

ارتباطات بین فرهنگی

محمدحسین آشنا

اجتماعی­ شدن فرایندی است که طی آن افراد جامعه با پذیرش و درونی­ کردن ارزش­ها، آداب و رسوم و قوانین موجود در آن به عنوان عضوی از آن جامعه شناخته می­شوند. فرد از طریق اجتماعی­ شدن یاد می­گیرد در سنین مختلف و موقعیت­های گوناگون چگونه با خود و دیگران رفتار کند، چگونه سخن بگوید، راه برود و در یک کلام با تمامیت محیط خویش به سازش برسد. اجتماعی­شدن یک فرایند یادگیری اکتسابی است و در واقع فرد نیازمند کسب دانش اجتماعی از منابع مختلف است. همچنین جامعه­ پذیری اقدامی موقتی و مقطعی نیست، چرا که ترکیب افراد جامعه همواره در حال دگرگونی و نوشدن است. مهم­ترین منابع جامعه ­پذیری خانواده، دوستان و همالان، مدرسه و رسانه­ های ارتباط جمعی هستند.

اما جامعه برای کسب اطمینان از تحقق فرایند اجتماعی­ شدن و کسب دانش آن توسط تمامی افراد، به سازوکارهای موسوم به کنترل اجتماعی متوسل می­شود. در واقع هدف دیگر اجتماعی شدن، قانون پذیری است. در واقع روند قانون پذیری از دوره کودکی و طی فرآیند اجتماعی شدن فرد به دست می آید که با ویژگی های شخصیتی، فرهنگ عمومی جامعه، ساختارهای عمومی و سازمان افکار و شخصیت افراد مرتبط است و دو شکل اصلی دارد که عبارت است از:           

1- قانون پذیری اجباری:

اغلب در حکومت های استبدادی مشاهده می شود؛ چون بدون کنترل اجتماعی، به قوانین عمل نمی شود.

2- قانون پذیری ارادی:

در جوامع آزاد و قانونمند و به دلیل درونی شدن در فرآیند جامعه پذیری صورت می گیرد (معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم، 1383: 100).         

این سازوکار روشن و شفاف قانون­ پذیری و کنترل اجتماعی سال­های سال است که در جوامع به اشکال گوناگون اجرا می­شود و در برهه­ های مختلف نیز دچار جرح و تعدیل شده و به روز یا منسوخ می­شود. اما این به تنهایی کافی نیست.

با ورود به قرن بیست و یک میلادی، مفهوم جامعه از حالت تک ­بعدی خود خارج شد و به معنایی، می­توان گفت که یک بدیل برای آن به وجود آمد. اینترنت بستری بود که از همان ابتدای پیدایش، نوید شکل ­گیری جهانی موازی با قابلیت­ های غیرمنتظره را با خود آورد. با گذشت زمان مشخص شد که جامعه سایبر نه تنها کمی از جامعه واقعی ندارد، که اتفاقا دارای ظرفیت­ های فوق­ العاده­ و منحصر به فردی است که بدیل آن را در هیچ جای دیگر نمی­توان یافت. یکی از مهم­ترین ویژگی­های اینترنت که به «فضای دوم» نیز مشهور است، تعاملی ­بودن آن است. در حقیقت تعاملی­ بودن عامل تمایز اینترنت از دیگر رسانه ­های پیش از خود است، که نوعی از ارتباط را فراهم می ­آورد که در دیگر رسانه­ ها، دست کم با این کیفیت قابل حصول نیست. فرازمان­ و فرامکان بودن ارتباط اینترنتی در کنار سرعت بسیار بالا و دسترسی تسهیل­ شده باعث شده تا هیچ رسانه­ ای را نتوان با آخرین دستاورد ارتباطی بشر مقایسه کرد.

ظهور شبکه­ های اجتماعی به دنبال گسترش مرزهای کاربردی اینترنت گامی عظیم به حساب می­ آید. در این فضا افراد می­توانند با سهولت بیش از پیش به ارتباط با یکدیگر پرداخته و تجربیات خود را به اشتراک بگذارند. شبکه اجتماعی با حجم تقاضا و استفاده کنونی کاربران تبدیل به یک جامعه موازی یا به تعبیری فضای دوم، جهان همزمان ارتباطات شده ­است. بنابراین به طور طبیعی تمام ابعاد و مختصات فضای اول به این فضا نیز منتقل می­شود. به این ترتیب می­توانیم به مفهوم ابتدایی این یادداشت یعنی اجتماعی ­شدن بازگردیم و آن را در این بستر بازشناسیم.

گسترش روزافزون استفاده از اینترنت و شبکه ­های اجتماعی باعث شده تا افراد از همان سنین ابتدایی ساعات زیادی از زندگی خود را صرف فضای دوم کنند. اما سؤال اصلی یادداشت حاضر آن است که کنترل اجتماعی و قانون­ پذیری در فضای دوم به چه صورت رخ می­دهد؟

پیش از این اشاره شد که در جوامع واقعی یا همان فضای اول دو نوع قانون­ پذیری وجود دارد؛ اجباری و ارادی. قانون­ پذیری اجباری عموما توسط دولت­ ها اعمال می­شود و در فرایند آن، با زور و قهر سر و کار داریم. نفوذ دولت­ ها در فضای مجازی در مقایسه با فضای واقعی بسیار اندک و محدود به مواردی خاص از جمله سیاست­گذاری کلی در این زمینه است. به تبع کنترل اجتماعی رسمی نیز کمرنگ شده و افراد در فضای مجازی به نوعی به حال خود رها شده و از زیر یوغ دولت خارج می­شوند. به همین دلیل است که فضای مجازی را بعضا جامعه ­ای کاملا دموکراتیک می­خوانند. و همچنین به همین دلیل است که دولت­های غیردموکراتیک عمدتا با این فضا رفتاری سلبی داشته و به جای فراهم­ سازی بسترهای جامعه ­پذیری شهروندان، سعی در ایجاد موانع و محدودیت­ های استفاده دارند. این دولت­ها به دلیل سلطه کامل پیشینی خود بر شهروندان در فضای واقعی، هیچ نوع آمادگی جهت درست ­خطاب­ قراردادن شهروندان ندارند و به همین دلیل در مدیریت این فضا دچار مشکل می­شوند. همین اختلال در شناخت روش­های درست مدیریت فضای مجازی و تصور یکسانی شیوه ­های برخورد با آن با فضای واقعی، باعث می­شود تا حکومت ­ها خیلی زود به این نتیجه برسند که اینترنت بستر فساد و انواع آسیب­ها است و باید با آن به مثابه یک شر مطلق برخورد کرد. همه این عوامل به ایجاد هرج و مرج و بی­قانونی کم­ سابقه ­ای از جانب شهروندانی می­شود که ناگهان خود را با فضایی مواجه می­بینند که حد و مرزی برایش تعریف نشده و به شدت آزاد است.

همه این­ها در حالی است که جوامع آزاد و قانونمند که در آن­ها مسئولیت کنترل اجتماعی بیش و پیش از دولت، به عهده خود شهروندان و نهادهای آموزشی و فرهنگی (کنترل غیررسمی) است، تجربه مثبت و همدلانه­ ای در برخورد با فضای دوم داشته و به تبع آن با آسیب­ های به مراتب کمتری به نسبت جوامع دیگر مواجه می­شوند.

 

 

منابع:

کاوه، محمد، (1391)، آسیب شناسی بیماری های اجتماعی (جلد اول)، تهران: نشر جامعه شناسان، چاپ اول


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۷ ، ۲۳:۴۴
محمدحسین آشنا


فوتبال بدون شک پرطرفدارترین ورزش جهان است. مردم در سراسر دنیا برای تماشای مسابقات حساس سر و دست می‌شکنند. تقریبا همه پسرها و حتی دخترها از همان سال‌های ابتدایی زندگی با توپ و دروازه آشنا می‌شوند. 

تیم های معروف اروپایی طرفداران پروپاقرصی در‌دورترین نقاط جهان دارند؛طرفدارانی که شاید حتی تا کنون بازیکنان مورد علاقه خود را غیر از دریچه رسانه‌ها، از جای دیگری ندیده باشند، اما بعضی حاضر نیستند حتی به ازای هزینه‌های زیاد و دریافت مبالغ کلان، دست از هواداری تیم‌های محبوب خود بردارند. نوجوانان سعی می‌کنند ب ای خود یک الگوی فوتبالی دست‌و‌پا کنند مدام به تقلید از او بپردازند. 

روی لباس‌ها و کیف‌ها و دفترهای آن‌ها تصاویر ستاره‌های محبوب‌شان نقش بسته است. و جالب آنکه این موضوع امروز برای اکثر مردم انری عادی تلقی می‌شود. 

شاید بتوان درمورد طرفداری از تیم‌های شهر و یا کشور خود دلایلی همچون تعصب، عرق ملی یا چیزهایی از این دست است را ردیف کرد، اما علاقه آتشین و دیوانه‌وار به مثلا تیمی از یکی از شهرهای کوچک در جنوب ایتالیا را چطور می‌توان توجیه کرد؟ اساسا چه منطقی باعث می‌شود تا فرد، به طرفداری از یک تیم خاص برخیزد تا جایی که   حتی حاضر باشد برای این طرفداری هزینه کند؟ آیا این خاصیت ذاتی فوتبال است که مرزها را جابجا و دل‌ها را به هم نزدیک‌تر میکند؟ یا این که باید به فرایندی دیگر نظر افکند و آن را تحلیل کرد؟

به نظر من صجبت از فوتبال به عنوان تنها عامل شکل‌گیری این فرایند درست نبوده و اتفاقا بیشتر‌گمراه‌کننده‌است.


برای این که به تحلیل بهتری در مورد جادوی فوتبال دست پیدا کنیم، لازم است تا رویکردی جامع و چندبعدی راتخاذ کرده و فوتبال را نه صرفا به مثابه ورزش، که به عنوان یک پدیده اجتماعی و ارتباطی ملاحظه کنیم.

در ادبیات علوم اجتماعی و ارتباطات،‌ مفهوم جهانی‌شدن یا جهانی‌سازی به عنوان یک عنصر محوری در تحلیل مسائل عصر مدرن قلمداد می‌شود. جهانی‌شدن در معنای مدرن خود با آغاز عصر چاپ به وقوع می‌پیوندد. تقییم‌بندی دوره‌های زمانی بر اساس رسانه‌های غالب در آن عصر، در اینجا بیانگر اهمیت آن‌ها در شکل‌گیری مفهوم جهانی‌شدن است. 

جهانی‌شدن، به تعبیری به معنای فرآیندهای طبیعی و ایدئولوژیک است که حضور امر غیرملی را در حوزه ملی تسریع و تقویت می‌کند. جهانی‌شدن پدیده‌ای چندوجهی و پیچیده است که به یک حوزه خاص محدود نمی‌شود. رابرتسون بر این اساس معتقد است که جهانی‌شدن به بافت‌های گوناگون کنش اجاماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، نظامی و محیط زیست راه پیدا کرده‌است. به تعبیری کلی می‌توان گفت جهانی‌شدن، فرایند یکپارچگی هرچه بیشتر مردم جهان با یگدیگر در محدوده یک مرز واخد است؛ امری که نزد عامه مردم به دهکده جهانی معروف است. 

همانطور که در بالا اشاره شد، جهانی‌شدن رابطه‌ای تنگاتنگ با رسانه‌ها و ارتباطات دارد؛ تا جایی که می‌توان صراحتا گفت تحقق این مفهوم بدون تصور وجود رسانه‌ها تقریبا ناممکن است. ارتباطات در معنای عام خود علاوه بر انواع رسانه‌ها، به توسعه صنعت حمل و نقل نیز اشاره دارد و آن را نیز جزء لاینفک در طرح مفهوم جهانی‌شدن می‌داند. 

با این مقدمه کوتاه‌ در ارتباط  با جهانی‌شدن، می‌ووون تحلیلی مختصر و مفید از چگونگی برجسته‌شدن فوتبال به عنوان پدیده‌ای همه‌گیر و جهانی ارائه کرد.

شاید فوتبال بدون رسانه‌ها همچنان محبوب و پرطرفدار باشد، اما مطمئنا‌ این حجم از توجه و سروصدا را مدیون وجود رسانه‌هاست. شاید بی‌راه نباشد که ادعا کنیم،  فوتبال ورزشی رسانه‌ای است و بیش از آن که در زمین مسابقه جریان داشته باشد، در رسانه‌ها جریان دارد.

ارتباطات از طریق فرایندهای چندگانه، فوتبال را تبدیل به امری موثر در راستای جهانی سازی کرده‌است. اکنون تیم‌های بزرگ فوتبال جهان مظاهر بی چون و چرای جهانی‌سازی و فراملی‌سازی هستند.


برجستگی و پررنگ‌شدن فوتبال به عنوان یک ورزش محبوب اتفاقی رخ نداده است. فوتبال یک صنعت فوق‌العاده درآمدزاست و صاحبان سرمایه به فوتبال به عنوان راهی جهت کسب سود بیشتر می‌اندیشند. هنگامی که فوتبال مانند یک یا مجموعه‌ای از کالاهای تجاری تلقی شود و در بازارهای جهانی عرضه گردد، همانند دیگر کالاهای تجاری، فرهنگی را نیز به همراه خود به دریافت‌کنندگان منتقل می‌کند.


به این ترتیب فوتبال طی فرایند تجاری و رسانه‌ای از مرزها رها شده و به سراسر جهان صادر می‌شود. می‌توان عوامل متعددی را نام برد که در فرایند جهانی‌سازی فوتبال و گسترش ارتباطات میان فرهنگ‌ها دخیل هستند:


۱- پخش زنده مسابقات

مسابقات مهم فوتبال در صدها شبکه تلویزیونی به طور زنده پخش می‌شوند تا مردم لحظه به لحظه با هیجان این رقابت‌ها همراه باشند. کارشناسان و مفسرین، مخاطبان را به طور دییق در جریان بازی‌ها می‌گذارند تا همواره‌ بدانیم هر تیمی چه وضعیتی دارد. حواشی فوتبال نیز همواره مهم‌تر از متن بوده و در صدر اخبار رسانه‌ای هستند و مردم را به شدت کنجکاو می‌کنند.


۲- بازی‌های رایانه‌ای

بازی‌های رایانه‌ای فوتبالی همیشه جزو پرطرفدارترین‌ها هستند. نوجوانان و جوانان در فضای‌ذهنی و تخیل خود هدایت تیم‌های بزرگ را بر عهده می‌گیرند یا خود را به همبازی ستارگان می‌کنند تا هرچه بیشتر به آن‌ها شبیه شوند.

۳- کالاهای ورزشی

از لباس و شورت تیم‌ها گ فته تا پوستر و لوازم تحریر با تصویر ستارگان و تیم‌های ورزشی، همگی در خدمت تقویت فضای رسانه‌ای به نفع آنها و کسب منفعت تجاری هستند.

۴- ستاره‌سازی

همانند دنیای سینما‌، فوتبال نیز ستارگان خود را دارد؛ ستاره‌هایی ک هرچند سال یکبار طلوع می‌کنند و پس از چندی، با ورود به چهره‌های جدید از یادها می‌روند. این ستاره‌ها خود عاملی بسیار مهم در جذب طرفداران ‌ تیم‌ها هستند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۷ ، ۰۱:۱۹
محمدحسین آشنا

در بستر انفجار اطلاعات ارتباطات بین فرهنگی را تبیین کنید (بررسی تغییرات ارتباطات بین فرهنگی قبل و بعد اینترنت)

محمدحسین آشنا


ظهور اینترنت را باید نقطه عطفی در زمینه ارتباطات به معنای عام دانست. اندیشمندان مختلفی تا کنون با تولید ادبیات و اصطلاحات علمی گوناگون تلاش کرده­اند تا جنبه­ای از این دگرگونی شگرف را تبیین کنند. گستره این تغییرات به میزانی بوده­است که بخشی از ادبیات مذکور به حوزه ارتباطات بین فرهنگی نیز راه یافته­است.

با نگاهی به سیر تحول فناوری­های ارتباطی می­توان دریافت که به تدریج موانع مختلف برقراری ارتباط میان افراد برداشته­شده و حال به این نقطه رسیده­است. در عصر گفتار و ارتباطات شفاهی، تصور برقراری ارتباط همزمان میان افرادی خارج از حوزه دید یکدیگر نیز دشوار بود؛ چه رسد به ارتباط میان فرهنگ­ها و جوامعی که به لحاظ زمانی و مکانی هیچ نزدیکی با یکدیگر ندارند.

در عصر چاپ محدودیت مکانی برای برقراری ارتباط تا حدودی برطرف شد اما همچنان محدودیت زمان،  سرعت و همچنین نوع پیام ارسالی- که ناگزیر به حالت متن و نوشتار در می­آمد- امکان تسهیل ارتباط دوربرد را ناممکن می­کرد.

ظهور رسانه­های پخش در اواخر قرن 19 قدم بزرگ دیگری در راه ارتباط بدون مرز بود. امکان انتقال صدا و تصویر از منبعی به دریافت­کنندگان بی­شمار، موضوعی بسیار بدیع و هیجان­انگیز بود که فرصت­های فراوانی را پیش روی بشر می­گذاشت. با این حال موانعی از جمله یک­سویه بودن ارتباط، غیرآنلاین بودن آن و ... باعث می­شد تا همچنان نتوان به فناور­های پخش به عنوان غایت ارتباط میان فرهنگ­ها دل بست.

اما معرفی اینترنت به عنوان رسانه عصر جدید، با قابلیت­ها و ظرفیت­هایی که هرروز به شکل نوشونده­ای عرضه می­شوند، تحول عظیمی را در ارتباطات جهانی و بین فرهنگی رقم زده­است. طبق نظر لیستر و همکاران در کتاب New Media, A Critical Introduction (2009:1ia, A Critical Introductionم. طبق یم، لازم است شهری باشد.  ویژگی های بسیار زیادی است. خود 3)، شش خصیصه مهم فضای مجازی شامل موارد زیر است:

1-    حافظه مجازی

2-    دیجیتال بودن

3-    تعاملی بودن

4-    هایپرلینک بودن

5-    واقعیت مجازی بودن

6-    غیرمرکزی بودن

فضای مجازی به سبب ویژگی­های منحصر به فرد خود می­تواند در توسعه ارتباطات بین فرهنگی نقشی بی­بدیل را ایفا کند. در این بستر است که قدرت­های جهانی تلاش می­کنند تا استیلای خود بر جوامع درحال توسعه و جهان­سومی را حفظ و بازتولید کنند. فرهنگ در عصر اینترنت به محملی جهت انتقال عناصر مهم حیاتی و هویتی تبدیل می­شود. ویژگی­های فناورانه اینترنت شرایطی را فراهم کرده­اند که در آن گفتمان­هایی که از امکانات تکنولوژیک بیشتری برخوردارند بتوانند با عرضه فرهنگ خود به جوامع هدف، تسلط سیاسی و اقتصادی خود بر آن­ها را تثبیت کنند.

در این بستر است که مفاهیمی چون امپریالیسم فرهنگی برجسته شده و نگرانی فزاینده کشورهای درحال توسعه در قبال چگونگی حفظ فرهنگ خود برجسته­تر می­شود. همانطور که اشاره شد، تکنولوژی محور این تبادلات میان­فرهنگی است و جوامعی که بتوانند با سرمایه­گذاری درست و کارآمد بر روی توسعه زیرساخت­های فناوری­های ارتباطی، قدرت خود را در این زمینه افزایش دهند، خواهند توانست در تکثیر ایدئولوژی و فرهنگ خود به مراتب موفق­تر عمل کنند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۶ ، ۲۳:۰۵
محمدحسین آشنا